-افسوس که ما عاقبت اندیش نه ایم 
داریم لباس فقر و درویش نه ایم 
 
این کبر و بتر جمله از آنست که ما 
قانع به نصیب و قسمت خویش نه ایم 
احمد غزالی 
 
-از کبر مدار هیچ در دل هوسی 
کز کبر بجائی نرسیده است کسی 
 
چون زلف بتان شکستگی عادت کن 
تا صید کنی هزار دل در نفسی 
بابا افضل کاشانی 
 
-بخواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را 
که صدر مجلس عشرت گدای ره نشین دارد 
حافظ 
 
-تواضع سر رفعت افرازدت 
تکبر بخاک اندر اندازدت 
 
تواضع ز گردن فرازان نکوست 
گه اگر تواضع کند خوی اوست 
سعدی 
 
-تکبر مکن زینهار ای پسر 
که روزی ز دستش در آیی بسر 
 
تکبر بود عادت جاهلان 
تکبر نیاید ز صاحبدلان 
سعدی 
 
 
-عیب است بزرگ بر کشیدن خود را 
از جمله ی خلق بر گزیدن خود را 
 
از مردمک دیده بباید آموخت 
دیدن همه کس را و ندیدن خود را 
انصاری هروی 
 
-فکر خود و رأی خود در مذهب رندی نیست 
کفر است در این مذهب خودبینی و خود رأیی 
حافظ 
 
-مغرور مشو بخود که اصل من و تو 
گردی و شراری و نسیمی و دمی است 
مهدی خان نادر 
 
-مباش غره و غافل چو میش سر در پیش 
که در طبیعت این گرگ گله بانی نیست 
سعدی